چنار


چناری ام

خزانم زیباست

و خوب می دانم بهار

بهانه ی تکراری بیهوده است





کوههای چنار شاهیجان و غار شاپور در یک نما

در این تصویر کوههای چنارشاهیجان و کوهی که غار شاپور در آن قرار دارد از روبرو

(سمت تنگ چوگان) دیده می شود.


کوه خیگ پشت چنارشاهیجان

خیگَ پشتِ کُه دلم،پربادُمه
 بیدَلِ چشمه ی چنارُم یادُمه

عکس چنارشاهیجان


طلای شهامت

 

         پس از سالها تلاش و روشنگری استاد بزرگ عشایر رخ در نقاب خاک کشید

چه باید نوشت؟

چه باید گفت؟

چه باید کرد؟

 چقدر امروز باران بارید!

      آموزش عشایر جرقه آتش بود. بر خرمن جهل و بیداد زد. ابر بهاری بود. بر تشنگان ایل بارید. نسیم سبکخیز  فروردین بود. غنچه های معرفت را در کوه ها شکفت. بوسه نازشگر مادر بود. اشک یتیمان را در بیابان ها سترد و دریغا! که به پایان راه نرسیده، از میان رفت.

سنگ، ثروت و عشق

 

در زمانهای گذشته پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای اینکه عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد

بعضی از بازرگانان و ندیمان ثرتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند بسیاری هم غرولند می کردند که این چه شهری است که نظم ندارد حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و............

نزدیک غروب یک روستایی که پشتش بار میوه بود نزدیک سنگ شد و با هر زحمتی که بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد ناگهان کیسه ای دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود کیسه را باز کرد داخل ان سکه های طلا و یک یاداشت پیدا کرد

پادشاه نوشته بود: هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد.

این هم سوتی گزارشگران ورزشی!!!؟

**آخرین باری که نوانکو کانو پیراهن ارسنال را پوشید کی بود؟آنچه مسلم است اینکه هواداران توپچی ها خاطره حضور مهاجم نیجریه ای در لندن را از یاد برده اند پیمان یوسفی در بازی ارسنال و واتفورد 40 دقیقه ادبایور را کانو خطاب کرد و وقتی او را در جریان تماس های تلفنی مردم قرار دادند گفت(واقعا عذر میخوام اسم این اقا ادبایور است کانو دیگر در ارسنال بازی نمیکند)
**در جریان بازی سپاهان و ذوب اهن در جام حذفی از یکی از داوران قدیمی کشور به نام عرب براقی تقدیر شد . پس از سوت پایان بازی عباس بهروان دوان دوان خودش را به او رساند و گفت :*بینندگان عزیز در خدمت زنده یاد (!) عرب براقی هستیم*
**دقایق پایانی بازی برزیل و هلند در مرحله نهایی جام جهانی 98بود داور به نشانه خطا سوت زد و بهرام شفیع گفت:((و این هم سوت پایان بازی)) برزیلی ها ضربه خطا را زدند و گزارشگر به امید اینکه داور خیلی زود خاتمه بازی را اعلام کند سکوت کرد یک دقیقه هم گذشت اما داور سوت نزد شفیع هم بدون انکه خم به ابرو بیاورد سکوت را شکست و گفت ((حالا رونالدو صاحب توپ میشه ))
**اسکندر کوتی تهیه کننده برنامه ای بود به نام [جنگ فوتبال اروپا] اینکه او در این برنامه به جای پیر و جوان و پیرزن و کودک بحث میکرد به جای خود اما حکایت بررسی بازیهای لیگ هلند توسط کوتی را هرگز فراموش نمیکنیم . در جدول رده بندی اکثر تیم ها به صورت مخفف و با سه حرف اختصاری مشخص میشدند اما کوتی
(ایند هوون)را تیم پی اس وی psv
را ای جی ایکس معرفی میکرد Ajx (اژاکس)
**در جام جهانی 1990تیم ملی ایتالیا گلزنی به نام سالواتوره اسکیلاچی رو کرد . در جریان برگزاری مسابقات هرکدام از گزارشگران به شیوه متفاوتی نام او را تلفظ میکردند. در یکی از بازیهای وقتی او دروازه حریف را باز کرد بهرام شفیع گفت((حالا اسکیلاچی ،اسکلاچی ،اشیلاچی،شیلاچی یا هر اسم دیگه ای داره من نمیدونم! به هر حال گل خودش را زد))
**در یکی از بازیهای تیم مراکش در جام جهانی 98 نام بازیکن این تیم به همراه پرچم قرمز رنگ مراکش روی صفحه تلویزیون حک شد. بهرام شفیع با هیجان فریاد زد ((بله،نفهمیدیم چی شد اما در هر صورت داور بازیکن مراکش را اخراج کرد و حالا این تیم باید ده نفره به بازی ادامه بده))
**در روزهایی که دانمارک تا مراحل پایانی جام ملت های 1992 پیش رفته بود و علاقمندان فوتبال نام بازیکنان نه چندان مطرح این تیم را از هم میپرسیدند ، بهرام شفیع یکی دیگر از شاهکارهایش را رو کرد . مربی دانمارک دست به تعویض زد و کارگردان تلویزیونی نام بازیکن تازه وارد و بازیکن تعویضی را به همراه عبارت  DENMARK روی انتن فرستاد شفیع اسم بازیکنی که به سمت نیمکت ذخیره ها حرکت میکرد را درست تلفظ کرد اما...(( و به جای او دن مارک وارد زمین میشه!))
**در جریان یکی از بازیهای پرسپولیس در فصل گذشته که پس از افطار برگزار میشد مجید خدایی کشتی گیر ملی پوش ایرانی در میان تماشاگران حاضر شده بود وقتی تلویزیون چهره او را به تصویر کشید عادل فردوسی پور گفت((این هم مجید خدایی کشتی گیر تیم ملی فوتبال ایران))
**عباس بهروان در حین گزارش استقلال و سپاهان در تورنمنت نقش جهان اصفهان ((همان طوری که مشاهده میکنید شرایط جوی اصلا مناسب نیست. وزش باران و بارش باد امکان برگزاری یک بازی زیبا را از بین برده))
**بازی نیمه نهایی جام جهانی 94بین برزیل و سوئد برگزار میشد و باز هم عباس بهروان پشت میز گزارش نشسته بود.در دقیقه 9 ضربه مازینهو به تور کناری دروازه اصابت کرد و به اوت رفت ((توی دروازه ...توی دروازه..این گل میتونه نوید یک بازی پر گل و زیبا رو باشه برزیل 1 سوئد 0))البته پانزده دقیقه بعد جهانگیر کوثری که به عنوان کارشناس در استودیو حضور داشت گفت:((البته مثل اینکه ان توپ گل نشده بود .ضمن عذر خواهی از بینندگان عزیز بازی کماکان 0_0 دنبال میشه))
**اسکندر کوتی در حال گزارش بازی غیر زنده تیم ملی اتریش و یک تیم دیگر بود. بالای صفحه تلویزیون در محل مربوط به درج نام تیم ها و نتیجه بازی نام لاتین اتریش (Austria)درج شده بود و جناب گزارشگر این تیم را استرالیا خطاب میکرد.کار به جایی رسید که پس از پایان پخش این بازی ضبط شده مجری شبکه سه با اشاره به تماس های پر تعداد مردمی ضمن عذر خواهی ،اشتباه گزارشگر را تصحیح کرد.
**چلسی گل زد و جواد خیابانی در لا به لای فریادهایش گفت((بدون شک الان مردم شهر چلسی خیلی خوشحال هستند)) او بعدها این واقعیت را که در کل بریتانیا شهری تحت عنوان چلسی وجود ندارد پذیرفت. اما به عنوان اخرین دفاعیه اش مدعی شد چلسی نام محله ای در لندن و منظور گزارشگر هم اشاره به ان محله بوده است.مثل این می ماند که گزارشگر بعد از گل استقلال بگوید((الان اهالی میدان استقلال سر از پا نمی شناسند))
**کریم باقری بازیکن ارمینا بیله فلد پشت یک ضربه ایستگاهی از فاصله 30-40 متری ایستاد و مزدک میرزایی که دو مانیتور را پیش روی خود داشت برای نواخته شدن ضربه لحظه شماری میکرد . یکی از مانیتور ها مربوط به پخش مستقیم و بدون تاخیر بود و دیگری با حدود 15-10 ثانیه تاخیر تصاویر مربوط به شبکه سه را روی انتن می فرستاد.کریم در مانیتور شماره یک ضربه را زد و گزارشگر با هیجان بسیار زیاد شوت او را استثنایی لقب داد .تماشاگر تلویزیونی اما هنوز باقری را در حالی که دست به کمر زده بود و دیوار دفاعی حریف را بر انداز میکرد میدید.عکس العمل مزدک خیلی جالب بود((البته این ضربه لحظاتی بعد زده شد))
**این یکی را محمد دادکان به خاطر می اورد . قبل از اینکه رییس فدراسیون فوتبال شود در یکی از برنامه های کارشناسی سیما با اجرای عباس بهروان شرکت کرد .مجری گفت((شما خیلی ساکت نشستین اقای کانداد ... ببخشید اقای دادکان))
**دوستان نزدیک هنوز اورا پولی اوف صدا میزنند داستان از این قرار است که ایشان پیش از انکه این واژه Play off سر زبان ها بیفتد لغت فارسی ان را در جایی خوانده بود و در جریان یکی از گزارش هایش گفت((اگر همین نتیجه حفظ شود سرنوشت در بازی پولی اوف مشخص خواهد شد.
**این یکی فوتبالی نیست اما خیلی قشنگه . یدالله اعتصامی در جریان گزارش مستقیم یکی از جدال های داخلی در حالی که از نمایش پسر یکی از کشتی گیران قدیمی به وجد امده بود تصمیم گرفت احساسش را در قالب یک بیت شعر بیان کند
((پسر کو ندارد نشان از پدر ...نشاید که نامش نهند آدمی!!!))
البته بسیاری از کارشناسان ادبیات معتقدند قدیم ها مصراع دوم این بیت ((تو بیگانه خوانش نخوانش پسر))بوده
**بازی پرسپولیس و تراکتور سازی بود.تابلوی تعویض بالا رفت و غلام حسین دین محمدی قصد داشت برای تراکتور وارد زمین شود .جواد خیابانی اما ناگهان تمام تماشاگران تلویزیونی را در جای خود میخکوب کرد ((حالا غلام حسین دین محمدی برادر بزرگتر رسول خطیبی وارد زمین میشه )) او بعد ها مدعی شد نسبت خانوادگی حسین و رسول خطیبی و سیروس و غلامحسین دین محمدی را قاطی کرده.
**تمام دنیا مهاجم یوگسلاو تیم ایندهوون را ماتیو کژمان صدا میزنند اما از انجایی که جنگ فوتبال اروپا قوانین خاص خودش را دارد و املای لاتین او Kazmen بود اسکندر کوتی در عرض یک دقیقه هشت بار گفت ((ماتیو کازمن))ان روزها کاظمیان هنوز معروف نشده بود وگرنه میشد احتمال داد که این دو بازیکن را با هم اشتباه گرفته.
**و دفتر داستان های شیرین سوتی های گزارشگران را با خاطره ای ازگزارش غلامعلی پیر ایرانی در زمان برگزاری مسابقات دسته فوق سنگین وزنه برداری بازی های اسیایی دوحه می بندیم((حالا،حسین رضا زاده وزنه 205 کیلو متری را بالای سر می برد ))این مورد البته از رادیو انتخاب شده بود
به نظر شما بهترین سوتی کدام یک است؟

درد امروز و جامعه بی درد

 

در جامعه ای زندگی می کنیم که افرادی از سر بی کاری وبی حوصلگی خود را به کشیدن نقاشی های مسخره (کاریکاتور) مشغول می کنند.این عکس را که کاریکاتور دردناک زندگی مدرن امروز است به این دوستان تقدیم می کنم.

کشف فسيل 190 ميليون ساله در خانه روستايي

 

مهر: تخته سنگي متعلق به دوران ژوراسيک زيرين با قدمت 190 ميليون سال متشکل از 15 رد پاي دايناسور در ديواره حوض يک منزل مسکوني در يکي از روستاهاي کرمان کشف شد. مناطق شمالي استان کرمان سرشار از محوطه‌هاي معدني و فسيلي منحصربه فرد در دنيا مي‌باشد که در صورت توجه مسوولان مي‌تواند به بهشت فسيل‌شناسان دنيا تبديل شود اما به دليل عدم برنامه‌ريزي درخصوص بهره برداري از اين پتانسيل بالقوه در منطقه و جذب گردشگران و فسيل‌شناسان دنيا به اين جاذبه توريستي متاسفانه در سال‌هاي اخير شاهد تخريب بخش عمده‌اي از اين مناطق بوده‌ايم که درصد قابل توجهي از اين تخريب به دليل عدم آگاهي مردم و خلاء اطلاع‌رساني به افراد بومي روي مي‌دهد. طي هفته گذشته يکي از جالب‌ترين موارد کشف فسيل در اين مناطق روي داد، که مي‌تواند فصل جديدي در فسيل‌شناسي دنيا ايجاد کند. در اين کشف عجيب تخته سنگي منحصربه فرد با قدمت بيش از 190 ميليون سال، که رد پاي 15 دايناسور متشکل از يک گروه دايناسور گوشتخوار روي آن نقش بسته است در ديواره حوض يک منزل مسکوني در روستايي از توابع شهرستان زرند در استان کرمان به دست آمده است.کشف اين تخته سنگ از آنجا اهميت بيشتري يافته است که طبق نظر سرپرست مديريت زمين‌شناسي جنوب شرق کشور اين تخته سنگ تنها مجموعه رد پاي يک خانواده دايناسور به‌خصوص دايناسورهاي کوچک به همراه يک ردپاي بزرگ است که به نظر مي‌رسد جاي پاي مادر اين گروه است که بين 190 تا 200 ميليون سال پيش در اين منطقه زندگي مي‌کردند. محمدرضا ناظمي‌زاده در اين خصوص مي‌گويد: اين تخته سنگ در واقع لايه‌اي از رديف رسوبي مربوط به دوران ژوراسيک زيرين از دوران دوم زمين‌شناسي است. وي با اشاره به اهميت ويژه اين تخته سنگ و آثار به جاي مانده روي اين سنگ افزود: در اين سنگ حدود 15 اثر و نقش جاي پاي دايناسور موجود است که طبق نظر کارشناسان به احتمال بسيار زياد متعلق به يک خانواده دايناسور است. ناظمي‌زاده عنوان کرد: يکي از جنبه‌هاي منحصربه فرد اين تخته سنگ که بسيار مورد توجه زمين شناسان و ديرينه‌شناسان قرار دارد کشف جاي پاي بچه دايناسورهاست که با توجه به تعداد کم اين آثار در دنيا بسيار مورد توجه دانشمندان و ديرينه شناسان قرار دارد.

جفا کاریِ شو

 

 

باز اَفتَو رَ پَسِ کُه وُ هَوا تارابی 

شَهر تو دومِ شَووِ تار گِرفتارابی


بَسِّه وابی دَرِ دُکّونِ تَقِّلا وُ تِلاش

خالی از جِنسِ دو پا کیچِه وُ بازارابی


مُشکِ شَو پَر کِه شَفَق تَیسُه کُرُچبید و خُمار  

 تا کِه تاریکیِ دی جون گیرُ وُ هارابی


پِلکَلِ خَسّه وُ سَنگینِ چُپون رَفت ری هَم

نَوبَتِ بُردَن و بُز خَردَنِ کَفتارابی


یه دو تا گَشت کِه شَو گَرد زَ خَمیازِه کَشی

شَپَکی زَد دُز و تِنِگس سَرِ دیوارابی


زیر دَندونِ روُوَه بارِیِ گُل باقِلِه گُفت

کِه رَفیقَل کمکی کارِ مُنَم زارابی


دِرَو اَی اَفتَو اُمیّد و بِزَن گـَردَنِ شَو

 که جَفا کاریِ شَو بی حَد و بِسیارابی


قاصِدَک یارُمِ واجور و بُگو بَسمِ فُراق

طالب" از کف رَ بِیَو موسُمِ دیدارابی


بَلگَلِ آخُریِ دَفتَرِ عمر اومَه دیار

بَسکِه ای روز و شوَوَل اومَد و تِکرارابی


دوش مَغرُب تو هَوا دیدُمَکی گفت کِه اخ

باز افتَو رَ پَسِ کُه وُ هوا تارابی

 سید طالب هاشمی